خـط
خط (Line) از به حرکت درآمدن نقطه در مسیر مستقیم و یا غیر مستقیم ایجاد می شود. همانطور که اشکال مسطح دارای دو بعد هستند، خط دارای یک بعد است و نقطه نیز بدون بعد در نظر گرفته می شود. خط را با یک بعد (Dimension) یعنی طول تعریف می کنند ولی در واقعیت اینگونه نیست و اگر خط، عرض نداشته باشد اصلا قابل رویت نخواهد بود!
خط موجب ایجاد حس حرکت و نمایش مسیر در تصویر می شود. چشم در امتداد آن حرکت می کند و به یک یا هر دو انتهای آن می رسد. این خاصیت باعث می شود که خط اساسا در تصویر، یک عنصر پویا و متحرک باشد. خط می تواند چشم را به سمت نقاطی از تصویر هدایت کند و یا چشم را از آنها دور نماید.
خاصیت دیگر خط این است که همانطور که می تواند عناصر تصویر را به هم ربط دهد، می تواند بین عناصر تصویر جدایی ایجاد کند. با خط می شود یک عنصر بصری را از فضای اطراف جدا کرد و یا بین دو عنصر فاصله انداخت.
خطوط متعددی در تصویر قابل مشاهده می باشد.
هر چه قطر خط ضخیم تر باشد، در تصویر برجسته تر دیده می شود. البته اگر ضخامت خط از حدی بیشتر باشد، مفهوم خط برای آن صادق نخواهد بود و با عنوان شکل، شناخته می شود. خط های نازک تر نسبت به خط های ضخیم تر حس حرکت در مسیر را بیشتر القا می کنند.
بر اساس نوع خطی که در تصویر موجود است، ممکن است انتهای خط دیده شود و یا انتهای آن در بینهایت محو گردد. خط هایی که نقطه انتهایی آنها دیده نمی شود حس حرکت را تشدید می کنند.
گونه های مختلف خط
شدت اثربخشی خط در یک تصویر بر اساس شکل و حالت آن متغیر است. اشکال مختلفی از خط را می توان در تصاویر شناسایی نمود. بطور کلی گونه های مختلف خط شامل این موارد است:
• خط های مستقیم (افقی، عمودی و مایل)
• خط های منحنی
• خط های موجدار
• خط های شکسته و زیگزاگ
• خط های با مسیر آزاد
گونه های مختلف خط در ترکیب بندی تصاویر
خط های مستقیم
سه گروه اصلی خط های مستقیم (Straight Lines) به شرح زیر است :
• خط افقی
• خط عمودی
• خط قطری و خط مایل
خط افقی
خط افقی (Horizontal Line) در تصاویر ، سکون و ثبات را تداعی می کند. یک خط افقی تنها معمولا افق را به یاد می آورد و افق از شایعترین خطوط افقی است که در تصاویر، خصوصا در تصویر منظره دیده می شود. خط افق معمولا تصویر را به دو بخش تقسیم می کند. ناحیه بالای خط افق که عموما آسمان را تشکیل می دهد و ناحیه پایین خط افق که نواحی زمین را شامل می گردد.
اگر هنگام عکاسی از قطع تصویر مستطیل افقی (قطع منظره) استفاده شود، خط افقی و همینطور افق در تصاویر به صورت برجسته تر دیده می شود و برعکس اگر از قطع عمودی (پرتره) استفاده گردد تاثیر بصری این خطوط کاهش خواهد یافت.
یکی از تکنیک هایی که برای جلوگیری از یکنواختی و سکون ایجاد شده توسط خط افق بکار می رود، استفاده از یک عنصر بصری ( مثل یک درخت، کوه یا سوژه اصلی) در راستای افق است بطوریکه یکدستی و امتداد خط افق را در نقطه ای بشکند و اصطلاحا نقطه توجه (Point of Interest) در ترکیب عکس ایجاد کند.
قایق به عنوان نقطه توجه، راستای خط افق را قطع کرده است.
اکثرا توصیه می شود خط افق در وسط کادر تصویر نباشد زیرا معمولا احساس ناخوشایندی ایجاد می نماید. بهتر است خط افق را در ترکیب بندی تصویر (Composition) در ناحیه یک سوم بالا یا پایین تصویر قرار دهید. تجربه نشان داده است که این کار معمولا باعث می شود جذابیت تصویر بیشتر گردد.
برای مطالعه بیشتر در این خصوص می توانید به مطلب "نسبت طلایی و قاعده یک سوم ها" در همین وب سایت مراجعه نمایید.
وجود چند خط افقی در کنار هم حالت دوری و عمق را در ذهن بیننده تداعی می کنند. همچنین لایه های خطوط افقی در تصویر می تواند بافت یا ریتم ایجاد نماید.
دو نمونه از کاربرد خطوط افقی در ترکیب بندی تصاویر
اگر خط افقی که در ترکیب تصویر بکار رفته است، عریض و تشدید شده باشد نگاه را بر روی سطح عریضی جلب می کند و این موضوع باعث می شود حس عمق ناشی از بکارگیری خط افقی در تصویر کم شود. در مواردی ممکن است تعداد زیادی خط های عمودی که در کنار هم قرار گرفته اند به صورت خط افقی عریض دیده شوند و تاثیر بصری مشابه با یک خط افقی، بر ترکیب بندی عکس ایجاد نمایند.
خط افقی عریض که از تعدادی خط عمودی تشکیل شده است. نمایی از دریاچه خلیج فارس در منطقه چیتگر تهران
خط عمودی
خط عمودی (Vertical Line) در تصاویر، بلندی را نمایش می دهد همانطور که خط افقی گستردگی را القا می کند. خطوط عمودی همچنین می توانند حس قدرت و استقامت را به مخاطب انتقال دهند.
استفاده از خطوط عمودی در تصویر اگر با قطع عمودی تصویر (پرتره) همراه باشد اثرات بصری آن تشدید می شود و برعکس در قطع تصویر مستطیل افقی، این اثرات کاهش می یابد.
خط عمودی نسبت به خط افقی، حس گرمی و نزدیکی را بیشتر در تصاویر ایجاد می کند. تنه درختان، دکل های برق یا ستون های عمارت های قدیمی مثال هایی از خطوط عمودی هستند که در تصاویر دیده می شوند.
هنگامی که خط عمودی موجود در تصویر یک عدد است و یا اگر بیشتر از یکی است ولی در مجاورت هم قرار گرفته اند توصیه می شود که آنها را در وسط کادر تصویر قرار ندهید. برای این کار بهتر است از یک سوم کناری کادر استفاده کنید (با استفاده از قاعده یک سوم ها) تا جنبه نمایشی تصویر بیشتر تقویت گردد.
خطوط عمودی در ترکیب بندی تصاویر بکار رفته است. نمایی از غروب در تهران
خط قطری یا مورب
خط قطری (Diagonal Line) در تصویر حالت پویایی و حرکت را نمایش می دهد. خط قطری می تواند به راحتی چشم مخاطب را در میان یک تصویر هدایت کند. خط قطری بر اساس محل قرارگیری می تواند احساس حرکت روبه بالا و یا حرکت رو بـه پایین را ایجاد نماید.
توصیه می شود حتی الامکان از خط قطری که مستقیما به صورت گوشه به گوشه در تصویر قرار گرفته است پرهیز کنید. در این حالت تصویر به دو بخش مساوی تقسیم خواهد شد و شکل یکنواختی ایجاد می گردد که ممکن است خوشایند نباشد. در این موارد وجود انحنا در خط قطری یا استفاده از بافت برای جلوگیری از یکنواختی ترکیب کمک کننده خواهد بود.
همچنین برای یک ترکیب بندی جذاب بهتر است خط مورب از مرکز تصویر عبور نکند و مقداری به یک سمت تصویر متمایل باشد. وجود چندین خط مورب در تصویر می تواند حس قوی حرکت را به تصویر بیافزاید. اگر چه تعداد زیاد آن ممکن است برعکس عمل کرده و تصویر را بی نظم و مبهم نشان دهد.
لبه برفی کوه در سرتاسر تصویر خطی مورب ایجاد نموده است. نمای زمستانی از ارتفاعات البرز
خط مایل
خطوط مایل (Oblique Line) در تصاویر می توانند منجر به ایجاد حس ناپایداری شوند. با کمک سایر عناصر تصویری همچون نقطه، خطوط عمودی یا اشکال مختلف می توان به ناپایداری ایجاد شده توسط آنها تعادل بخشید.
استفاده مناسب از خط مایل در ترکیب بندی عکس های خلاقانه کاربرد فراوانی دارد. خط های مایل در تعامل با یکدیگر و با سایر عناصر تصویر می توانند تعادل آرامش بخشی ایجاد نمایند.
خطوط مایل در تعامل با یکدیگر در ترکیب بندی تصویر دیده می شوند. ارتفاعات البرز مرکزی
خط منحنی
خط های منحنی (Curve Line) وقتی در ترکیب بندی تصویر بکار می روند، بیشتر حالت نرمی و حرکت را به نمایش می گذارند. خطوط منحنی سختی و خشونت خطوط مستقیم را ندارند. معمولا این خطوط، چشم را در مسیر قوسی شکلی هدایت می کنند.
خط موجدار
خط موج دار (Wavy Line) شبیه به خط منحنی است ولی چشم مخاطب را با قدرت بیشتری هدایت می کند. این خطوط حس نرمی و انعطاف را در ترکیب بندی تصویر ایجاد می نمایند.
خط موجداری که به شکل حرف اس الفبای انگلیسی (S) است ، یکی از شایعترین خطوطی می باشد که از زمانهای گذشته در ترکیب بندی تصاویر بکار رفته و یکی از نشانه های زیباشناختی تصویر به حساب می آمده است. این نوع خط، حس حرکت به عمق را تداعی می نماید و حالت دلپذیری به تصویر می بخشد.
خط شکسته و زیگزاگ
خط شکسته و یا زیگزاگ (Zigzag Line) دارای زوایای تیزی است که حس خشونت و زبری را در تصویر ایجاد می نماید. خطوط شکسته می توانند برجستگی ویژه ای به تصویر ببخشند و همچون خطوط موجدار، چشم مخاطب را در درون تصویر هدایت کنند.
استفاده از خطوط منحنی، موجدار و شکسته در ترکیب بندی تصاویر
خط های با مسیر آزاد
خط های با مسیر آزاد (Free path Lines) به خط هایی گفته می شود که از شکل یا الگوی خاصی پیروی نمی کنند و می توانند در هر جهتی حرکت کنند. این خطوط بیشترین قدرت بیانی را دارا هستند و خصوصا در تصاویر سیاه و سفید که تضاد (Contrast)، نقش موثری در ترکیب بندی تصویر ایفا می کند می توانند به خوبی ترکیب بندی را تحت تاثیر قرار دهند.
خطوط با مسیر آزاد، چشم را در داخل تصویر هدایت می کنند.
تضاد بین خط ها
خط وقتی که با خط دیگری تضاد آشکاری را نشان دهد، برجستگی بیشتری می یابد. خطوط منحنی در تقابل با خطوط مستقیم یا شکسته منجر به ایجاد حسی متفاوتی در بیننده می شود. این تفاوت ادراک از عناصر مختلف بصری می تواند منجر به تاکید یا جلب توجه مخاطب به ناحیه خاصی از تصویر گردد.
خطوط منحنی در تضاد با خطوط افقی و مایل در تصویر دیده می شوند.
ارتباط بین دو یا چند خط
در مواردی که دو خط با یکدیگر برخورد کنند، نسبت به یکدیگر زاویه ای می سازند. نقطه تلاقی آنها می تواند همچون نقطه شروع حرکت، چشم را در دو مسیر مختلف بر روی دو خط مختلف هدایت کند. هر چه زاویه بین دو خط، کوچکتر باشد (کمتر از 90 درجه) حس تغییر مسیر و حرکت سریع تری را در بیننده ایجاد می کند.
همچنین وقتی تعدادی خط به طور هم جهت در کنار هم قرار گیرند، در صورتی که فواصل بین خط ها و یا ضخامت آنها به تدریج کمتر (یا بیشتر) گردد حس عمق در تصویر ایجاد خواهند کرد.
کمتر شدن تدریجی ضخامت و فواصل بین خط ها منجر به تقویت حس عمق در تصویر می گردد.
خط اصلی و خط فرعی
معمولا در تصاویری که از خطوط مختلف تشکیل شده است، خطوطی که دارای ضخامت یا کنتراست بیشتری باشند سریع تر توسط مخاطب دیده می شوند و به آنها خطوط اصلی (Main Lines) تصویر گفته می شود. سایر خطوط موجود در تصویر که نسبت به خطوط اصلی از ضخامت خیلی کمتر و یا کنتراست پایین تری برخوردارند به عنوان خطوط فرعی (Secondary Lines) در نظر گرفته می شوند.
در مواردیکه خط یا خط های اصلی تصویر با خطوط فرعی دیگری همراه هستند، خطوط فرعی موجب تشدید اثر خط اصلی می گردند و آن را در تصویر برجسته می سازند.
خطوط همگرا
گاهی خطوط موجود در تصاویر یکدیگر را در نقطه ای قطع می کنند و یا خیلی به هم نزدیک می شوند بطوریکه حالت همگرایی پیدا می کنند.
وقتی که در تصویر خطوط همگرا (Converging Lines) وجود دارد، هدایتگری خطوط بسیار زیاد می شود و چشم مخاطب را با قدرت زیاد به ناحیه مورد نظر هدایت می نماید. مثال شایع برای آن، خطوط ریل قطار است که با دور شدن در کادر تصویر ، انگار به شکل همگرا به یکدیگر نزدیک می شوند. مثال های دیگری همچون خطوط جاده، خطوط نرده یا پلکان ساختمان را نیز می توان ذکر نمود.
خطوط همگرا ،حس عمق را نیز تشدید می کنند و از عناصر قدرتمند بصری در ایجاد این حس می باشند. با استفاده از لنزهای واید (فاصله کانونی کم) می توان همگرایی خطوط را بیشتر نمایش داد.
تنه درخت همچون خطوط اصلی در تصویر دیده می شود. (تصویر راست). خطوط همگرا در امتداد پله های برقی چشم را به بالای تصویر هدایت می کند. (تصویر چپ)
شکل های دیدگانی
گاهی خط های فرضی موجود در تصویر تداعی کننده شکل خاصی هستند که برای افراد آشنا است و می تواند اثر احساسی یا بیانی خاصی ایجاد نماید. به اینگونه موارد، شکل های دیدگانی (Visual shape) گفته می شود، یعنی شکل هایی که در واقع در تصویر وجود ندارند ولی توسط بیننده درک می شوند.
از امتداد گردن قوها با یکدیگر، شکل قلب تداعی می گردد.
شکل
شکل (Shape) از تجمیع تعدادی نقطه و یا خط که سطحی را تشکیل داده اند ایجاد می شود. اصولا شکل ها را به صورت دو بعدی در نظر می گیرند.
با توجه به اندازه شکل و همچنین میزان سادگی یا پیچیدگی خطوط محیطی که تشکیل دهنده آن است، اثرات بصری متفاوتی می تواند ایجاد گردد. شکل های بزرگ و ساده عموما وزن بصری زیادی در تصویر ایجاد کرده و شبیه یک نقطه عمل می کنند. درحالیکه شکل هایی که خطوط محیطی نامنظم و پیچیده دارند در تقابل با فضای اطراف، از وزن بصری کمتری برخوردار هستند و بیشتر شبیه به خط عمل می کنند.
در عکاسی همچون خیلی از هنرهای تصویری دیگر، از صحنه ای که شامل اجزای سه بعدی است تصویری دو بعدی ایجاد می شود. بنابراین عناصر تصویر که در واقع دارای حجم هستند به صورت دو بعدی نمایش داده می شوند و هر جزئی از صحنه به صورت شکلی تخت و دو بعدی در داخل تصویر تجلی می یابد. نحوه ثبت این عناصر می تواند حس عمق و بعد را برای مخاطب تقویت یا تضعیف کند.
انواع شکل ها
می توان شکل هایی که تصاویر قابل تشخیص می باشند را به انوع زیر طبقه بندی کرد:
الف) شکل های هندسی
• مثلث
• دایره
• مربع
• مستطیل
• و ...
ب) شکل های آزاد و غیر هندسی
شکل های هندسی
وقتی خطوط محیطی یک شکل منظم بوده و سطح و محیط آن از لحاظ ریاضی قابل تعریف باشد به آن شکل هندسی (Geometric) گفته می شود. به عنوان مثال، دایره، مثلث و یا مستطیل از اشکال هندسی می باشند. اشکال هندسی در طبیعت و محیط اطراف ما وجود دارند اما در خیلی موارد، عناصر بصری دقیقا بر یک شکل هندسی خاص تطبیق ندارند بلکه خطوط محیطی آنها تقریبا شکل آن عنصر را به یکی از اشکال هندسی نزدیک یا منطبق می نماید. در این موارد شکل آن عنصر خاص به شکل هندسی نزدیک به آن تعبیر می گردد.
در یک تقسیم بندی دیگر، شکل های هندسی بکار رفته در ترکیب بندی تصاویر به سه دسته کلی دایره، چند ضلعی و خط تقسیم می شوند.
شکل های آزاد
شکل هایی که خطوط محیطی آنها نامنظم، متنوع و یا پیچیده است و شکل هندسی مشخصی ندارند به عنوان شکل های آزاد (Organic or Free form shapes) شناخته می شوند. خیلی از شکل های موجود در طبیعت، هندسی نبوده و به صورت غیرهندسی و آزاد هستند.
هر نوع شکل در واقع قسمتی از سطح تصویر را اشغال می کند، پس حتما بر روی ترکیب بندی تصویر تاثیر خواهد گذاشت. به همین علت به کار بردن مناسب اشکال می تواند در نحوه و تاثیر بیان تصویری نقش مهمی ایفا نماید.
سطح دریاچه به شکل غیر هندسی دیده می شود.
دایره
دایره (Circle) از اشکال هندسی با ثبات در ترکیب بندی است. دایره می تواند حس حرکت چرخشی را القا کند. همچنین مرکزیت و تمرکز را به نمایش بگذارد. در دایره ابتدا و انتها وجود ندارد به همین علت در بعضی فرهنگ ها نشانه کمال و توازن است.
در محیط پیرامون خود می توانید اشکال دایره مانند زیادی پیدا کنید. چرخ های یک اتوموبیل، یک چتر بارانی، چراغ های سقف یک ساختمان و یا مثال های دیگری از این دست. در ترکیب بندی عناصر تصویر، وجود دایره می تواند تمرکز بر ناحیه ای از تصویر را افزایش دهد.
مثلث
مثلث (Triangle) از عناصر پویا در تصاویر است. از میان اشکال هندسی، کمترین ثبات و بیشترین حس حرکت را در ترکیب بندی تصاویر ایجاد می کند. اشکال مختلفی در طبیعت و محیط پیرامون ما وجود دارد که به شکل مثلث دیده می شوند.
در چیدمان عناصر بصری موجود در تصویر، اگر قاعده مثلث در سمت پایین قرار گیرد، حرکت رو به بالا را القا می کند و در این وضعیت ایستایی مثلث در حداکثر خواهد بود. ولی اگر قاعده مثلث در سمت پایین نباشد، حرکت را القا می نماید و در این وضعیت ایستایی مثلث بسیار کم بوده و حالتی ناپایدار را تداعی می نماید.
استفاده از اشکال دایره و مثلث در ترکیب بندی تصاویر
مربـع
مربع (Square) شکلی چهار وجهی است که در اشکال هندسی بیشترین ثبات را در ترکیب تصاویر دارد و بیشترین وزن بصری را ایجاد می کند. با استفاده از شکل مربع می توان حس سکون و پایداری در تصویر افزایش داد.
اگر عناصر مربع شکل در مرکز تصویر قرار گیرند می توانند حس تمرکز و مرکزیت ایجاد کنند. مربع در تصاویر عموما نقش تعادل بخشی دارد.
مستطیل
مستطیل (Rectangle) از شایع ترین عناصر هندسی بکار رفته در تصاویر است و معمولا انتخاب های زیادی را برای شخص مبتکر فراهم می سازد. قابلیت تنوع در اندازه و نسبت طول و عرض مستطیل در تقابل با سایر عناصر بصری موجود در تصویر می تواند در خلق تصاویر خلاقانه بکار رود. مستطیل های افقی نسبت به انواع عمودی از ثبات و ایستایی بیشتری برخوردارند. مستطیل عمودی حس بلندی و امتداد به سمت بالا را بیشتر القا می کند.
در تصاویر با قطع مستطیل معمولا اگر از عنصری تصویری با شکل مستطیل استفاده شود، این مستطیل داخلی می تواند تکراری از قطع خود تصویر در نظر گرفته شود و اثرات بصری دلپذیری ایجاد کند.
استفاده از اشکال مربع و مستطیل در ترکیب بندی تصاویر
شکل های تخیلی یا ذهنی
گاهی تصویر شامل عنصری است که اگر چه به طور کامل در تصویر دیده نمی شود ولی مخاطب با توجه به تجربیات بصری و اطلاعات ثبت شده در حافظه خود می تواند شکل کامل آن را در ذهن تجسم کرده و درک نماید. این کاری است که در واقع توسط تخیل فرد انجام می شود. به این نوع شکل ها، تخیلی یا ذهنی (Imaginary shapes) می گویند. با استفاده از این روش می توان جلوه های خلاقانه ای در ترکیب بندی ایجاد کرد.
دایره فرمان اتوموبیل توسط ذهن مخاطب به صورت کامل تصور می شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گردآوری و تألیف: امیر دولتیاری
تاریخ نگارش/آخرین ویرایش: 1397/3/16
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مراجع:
1_Harald Mante (1977). La composition en photographie. Dessain et Tolra, Paris .
(ترجمه فارسی: ترکیب بندی در عکاسی، پیروز سیار، چاپ 14، سروش،1391)
2_Jeff Meyer (2012). 10 rules of photo composition. Retrieve from www.digitalcameraworld.com on Apr 20.
3_David Peterson (2016). 18 Composition Rules For Photos That Shine. Retrieve from www.digital-photo-secrets.com on Apr 22.
4_Romanas Naryskin (2012). What is Composition in Photography? Retrieve from https://photographylife.com on Apr 21.
5_Michael Zhang (2015). 9 Photo Composition Tips, As Seen in Photographs by Steve McCurry. Retrieve from http://petapixel.com on Apr 24.
6_Adam Dachis (2011). Basics of photography: Composition and Technique. Retrieve from http://lifehacker.com on Apr 22.
7_KODAK (2016). Guidelines for Better Photographic Composition. Retrieve from http://photoinf.com on Apr 20.
8_Digital art (2015). 12 pro tips to improve your artistic composition. Retrieve from www.creativebloq.com on Apr 20.
9_Illuscientia (2017). Image formats and composition. Retrieve from www.illuscientia.com on Oct 29.
10_Elliot Hook (2017). Aspect Ratios in Landscape Photography. Retrieve from https://digital-photography-school.com on Oct 29.
11_Steven Bradley (2010). Points, Dots, And Lines: The Elements Of Design. Retrieve from http://vanseodesign.com on Oct 30.
12_Darren Rowse (2017). 5 Elements of Composition in Photography. Retrieve from https://digital-photography-school.com on Oct 29.
مقالات مرتبط:
ـ عناصر پایه در ترکیب بندی: بخش 1- قطع تصویر و نقطه
ـ عناصر پایه در ترکیب بندی: بخش 3- بافت، رنگ و روشنایی
ـ اهمیت ترکیب بندی در عکاسی
ـ ژرفانمایی یا پرسپکتیو در عکاسی
ـ نسبت طلایی و قاعده یک سوم ها